سهراب سپهری هنرمندی که آثارش تاریخ مصرف ندارد
حسن مشکینفام، اهمیت سهراب سپهری در نقاشی ایران را در نوع نگاه و نگرش وی به جهان، اشیا و جهان پیراموناش دانست و گفت: سپهری به سبب نوع تعمق و نگرش به جهان و اجزای آن، یک سبک و روند خاصی را در نقاشی ایرانی عرضه کرده که از اهمیت و ارزش خاصی برخوردار است.
این هنرمند نقاش در گفتوگو با خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اضافه کرد: آثار برجای مانده از سپهری حاصل و نتیجه دو دیدگاه است. نخست نگاه تکنیکی در رابطه با نقاشی مثلا از نظر ساختار نقاشی، کمپوزسیون، رنگ، ترکیب و... و دیگر نگاه شرقگرایانه و عارفانه به جهان که برگرفته از علاقهای است که به عرفان داشته و همین طور مطالعات او در این زمینه و سفرهایش به ژاپن، چین و خاور دور دارد.
به گمان او تأثیراتی که سپهری از نگاه عارفانه و شرقی و این سبک هنری اکتساب کرده به وضوح در بیشتر آثارش دیده میشود.
مشکینفام طبیعت را عنصر اساسی و جدایی ناپذیر نقاشیهای سهراب سپهری دانست و افزود: سهراب سپهری چه در اشعارش و چه در نقاشیهایش با طبیعت عجین است. او منهای طبیعت تقریبا غیرممکن و غیرقابل تصور است. طبیعت همهجا از جمله در طرحها، آب مرکبها و اتودهای او خودش را نشان میدهد. طبیعت، کویر کاشان، تپه، یک کوه و... موضوعات نقاشی وی هستند.
او با تاکید بر اینکه که سهراب سپهری در غالب آثارش میخواهد طبیعت را با ضربات قلم و گواش ترسیم کند، چنین استدلال کرد که در بخشی از نقاشیهای وی ضربههای قلم بسیار شبیه نقاشیهای آبمرکب ژاپنی و چینی است که متاثر از همان سفرهای سپهری به مشرق زمین، خاور دور و علاقه وی به هنر این خطه است.
این نقاش و هنرمند شیرازی از نقاشیهای سهراب سپهری بهعنوان نقاشیهایی نام برد که فضایی تصویری دارند و گفت: نقاشیهای سهراب سپهری در نوع خود در هنر و نقاشی ایرانی، مانند اشعار وی که فقط مختص و منحصر به خود وی هستند، بینظیر و بیهمتا است. جز به جزء شعر سهراب تصویری است که دنیای خاص خودش را ارایه میدهد. نقاشیهای سپهری نیز همان دنیا خاص را ترسیم میکنند.
وی افزود: بیشتر نقاشان تصویرگرا، حتا آنهایی که به سمت آبستره و نقاشی انتزاعی میروند، بهراحتی از وی تاثیر میگیرند. این نقاشیها در قالب پردههای بزرگ رنگ و روغن، گواش و آبرنگ و در بافت طبیعت بهویژه تنه درخت، علفها، شقایقها، مناظر کویری و... شکل گرفتهاند.
مشکینفام گفت: عموم این نقاشیها بهصورت لکهها و نقطههایی در کنار هم هستند. این لکهها که در اثر ضربات قلم شکل گرفتهاند در برخی تابلوها به آبستره و تجرید نزدیک و در نهایت به خط، رنگ و فرم در قالب مربع، مستطیل تبدیل میشوند.
به اعتقاد وی نقاشیهای سهراب سپهری را میتوان در غالب اشکال هندسی نیز مشاهده کرد که در آنها به شکل زیبایی از فضاهای سفید و سیاه تابلو استفاده کرده که این تنها مختص خودش است.
مشکینفام به تفاوتهای سهراب سپهری با سایر شاعران هم نسلش اشاره و خاطرنشان کرد: سهراب سپهری در نقاشی نیز با دیگر هنرمندان این عرصه کاملا متفاوت است. میان نقاشیهای وی نمیتوان تفاوتی قایل شد و باید به شکل یک مجموعه به آن نگریست و در نظرش گرفت. مجموعه تابلوهای سهراب سپهری زنجیروار با هم در ارتباطند. کارهای ابتدایی وی احساسیتر هستند. اما کارهای میانی و بعدیاش منطقیتر، جا افتادهتر و علمیترند که بر اثر تجربه به نوعی شکل و فرم خاص رسیدهاند. بهعنوان مثال از نظر تکنیکی در کارهای رنگ و روغن به نهایت اوج و نهایت ساده کردن فرم رسیده است؛ مانند کارهای موندریان.
مشکین فام چنین تحلیل کرد که کارهای سهراب سپهری از ساده شروع میشود و به کارهای هندسی وانتزاعی ختم میشوند. کارهای ابتدایی و آغازین با تمامی سادگیشان اگر نبودند، در ادامه کارهای انتزاعی و هندسی نیز به وجود نمیآمدند.
او از سپهری بهعنوان شاعر و هنرمندی نام برد که هیچگاه تحت تأثیر جریانات سیاسی زمان خودش قرار نگرفت و افزود: سهراب علاوه بر شاعر و هنرمند بودن یک عارف کامل و تمام عیار بود. کاملا در کارش غرق میشد و به اتفاقات و حوادث اطرافش بیتوجه بود. خدا و طبیعت خدا برایش مهم بودند نه شعارهای سیاسی و آنچه که جریان سیاسی حاکم بر ایران آنزمان مطرح میکردند. نه عضو حزب و گروه سیاسی بود و نه برای خوشآمد طبقه حاکم آن زمان کاری و یا حرکتی انجام داد. مرحوم محمد علی شیوایی ـ ملقب به کاکو ـ که یکی از دوستان نزدیک سهراب و هم مجلسیهای وی بود که برای ما نقل میکرد که گاه ایشان ـ سهراب ـ روزههای 40 روزه میگرفت و از اتاق بیرون نمیآمد. در این مدت فقط نقاشی میکرد یا شعر میسرود و کمتر کسی او را رویت میکرد؛ از علم روز نیز در زمینه نقاشی غافل نبود. یک دید کاملا انسانی و ژرف اندیشانه داشت که به آثارش منتقل میکرد و از این رو هیچگاه تحت تاثیر جریانی و شعارهای سیاسی قرار نگرفت و فقط کار خودش را انجام داد. یک زاهد، عارف و هنرمند واقعی بود؛ از این روست که کارهایش تاریخ مصرف ندارند و همیشه بکر و تازه خواهند ماند.
آخرین اثر چاپنشدهی سهراب سپهری به نمایشگاه میرسد
کتاب نقاشیهای دیدهنشدهی سهراب سپهری به نمایشگاه کتاب میرسد.
کتاب جدید سهراب شامل نقاشیهای دیدهنشدهی او، که پیشتر از چاپش اطلاع داده شده بود، به گفتهی پروانه سپهری - خواهر سهراب سپهری - طبق آخرین اطلاعی که به او داده شده است، توسط نشر فرهنگستان هنر در نمایشگاه کتاب عرضه خواهد شد.
کتاب یادشده که با نقد جلالالدین سلطان کاشفی همراه خواهد بود، 53 نقاشی این شاعر و نقاش معاصر را شامل میشود، که در اختیار خانوادهی او نبودهاند.
پروانه سپهری در عین حال گفت: البته آدم تکلیفش را با ناشر دولتی نمیداند؛ میگویند از انتشار کتابها خبر میدهیم، اما فراموش میکنند.
او همچنین متذکر شد که سهراب سپهری اثر چاپنشدهی دیگری ندارد.
همچنین تعدادی از آثار این شاعر تجدید چاپ میشوند: «اتاق آبی»، مجموعهی نوشتههای سهراب سپهری، توسط نشر سروش برای چاپ هشتم و «هشت کتاب» (چاپ اول 57) نیز که مرتبا تجدید چاپ میشود، توسط نشر طهوری برای چاپ چهلو پنجم آمادهی انتشارند. این کتاب البته در قطع جیبی نیز چاپ شده است.
«هنوز در سفرم»، شامل آخرین نامههای سهراب به همراه برخی شعرهایش، و «نقاشیها و طرحها» از دیگر آثار سپهری هستند.
سهراب سپهری در پانزدهم مهرماه سال 1307 بهدنیا آمد. دورهی متوسطه را در کاشان سپری کرد و سپس به تهران آمد و در هنرکدهی نقاشی دانشگاه به تحصیل مشغول شد.
سپهری در سال 1332 به دریافت نشان درجهی اول علمی از دانشکدهی هنرهای زیبا نایل آمد. او نخستین مجموعهی شعر نیمایی خود را با نام «مرگ رنگ» در سال 1330 منتشر کرد. دو سال بعد «زندگی خوابها» را و در سال 1338 «آوار آفتاب» را منتشر کرد، که مورد استقبال قرار گرفت. از آثار او به مجموعهی کتابهای «صدای پای آب»، «شرق اندوه» (1340)، «حجم سبز» (1346)، «ما هیچ؛ ما نگاه»، «در کنار چمن» و «هشت کتاب» میتوان اشاره کرد.
سپهری هم در نقاشی و هم در شعر، اسلوب خاصی داشت. نقاشی او از نقاشی ژاپن بیتأثیر نبوده و شعرش هم از عرفان بودایی رنگ پذیرفته است. به اروپا، ژاپن و هند سفرهایی کرد و چند نمایشگاه از نقاشیهایش در ایران و خارج از کشور برپا شده است.
این شاعر و نقاش معاصر، سرانجام در اول اردیبهشتماه سال 1359 به دیار باقی شتافت و در مشهد اردهال ـ از توابع شهرستان کاشان ـ بهخاک سپرده شد.
سهراب سپهری نقاش و شاعر، 15 مهرماه سال 1307 در کاشان متولد شد.
خود سهراب میگوید :
پدر سهراب، اسدالله سپهری، کارمند اداره پست و تلگراف کاشان، اهل ذوق و هنر.وقتی سهراب خردسال بود، پدر به بیماری فلج مبتلا شد.
درگذشت پدر در سال 1341. مادر سهراب، ماه جبین، اهل شعر و ادب که در خرداد سال 1373 درگذشت.تنها برادر سهراب، منوچهر در سال 1369 درگذشت. خواهران سهراب : همایوندخت، پریدخت و پروانه.
محل تولد سهراب باغ بزرگی در محله دروازه عطا بود.سهراب از محل تولدش چنین میگوید :
سال 1312، ورود به دبستان خیام (مدرس) کاشان.
سهراب از معلم کلاس اولش چنین میگوید :
خرداد سال 1319 ، پایان دوره شش ساله ابتدایی.
مهرماه همان سال، آغاز تحصیل در دوره متوسطه در دبیرستان پهلوی کاشان.
از دوستان این دوره : محمود فیلسوفی و احمد مدیحیسال 1320، سهراب و خانواده به خانه ای در محله سرپله کاشان نقل مکان کردند.سال 1322، پس از پایان دوره اول متوسطه، به تهران آمد و در دانشسرای مقدماتی شبانه روزی تهران ثبت نام کرد.
سال 1324 دوره دوساله دانشسرای مقدماتی به پایان رسید و سهراب به کاشان بازگشت.
آذرماه سال 1325 به پیشنهاد مشفق کاشانی (عباس کی منش متولد 1304) در اداره فرهنگ (آموزش و پرورش) کاشان استخدام شد.
سال 1326 و در سن نوزده سالگی، منظومه ای عاشقانه و لطیف از سهراب، با نام "در کنار چمن یا آرامگاه عشق" در 26 صفحه منتشر شد.
مشفق کاشانی مقدمه کوتاهی در این کتاب نوشته است.سهراب بعدها، هیچگاه از این سروده ها یاد نمیکرد.
سال 1327، هنگامی که سهراب در تپه های اطراف قمصر مشغول نقاشی بود، با منصور شیبانی که در آن سالها دانشجوی نقاشی دانشکده هنرهای زیبا بود، آشنا شد. این برخورد، سهراب را دگرگون کرد.
شهریور ماه همان سال، استعفا از اداره فرهنگ کاشان.مهرماه، به همراه خانواده جهت تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا در رشته نقاشی به تهران میاید.در خلال این سالها، سهراب بارها به دیدار نیما یوشیج میرفت.
در سال 1330 مجموعه شعر "مرگ رنگ" منتشر گردید. برخی از اشعار موجود در این مجموعه بعدها با تغییراتی در "هشت کتاب" تجدید چاپ شد.
بخشهایی حذف شده از " مرگ رنگ " :
سال 1332، پایان دوره نقاشی دانشکده هنرهای زیبا و دریافت مدرک لیسانس و دریافت مدال درجه اول فرهنگ از شاه.
اواخر سال 1332، دومین مجموعه شعر سهراب با عنوان "زندگی خوابها" با طراحی جلد خود او و با کاغذی ارزان قیمت در 63 صفحه منتشر شد.تا سال 1336، چندین شعر سهراب و ترجمه هایی از اشعار شاعران خارجی در نشریات آن زمان به چاپ رسید.در مردادماه 1336 از راه زمینی به پاریس و لندن جهت نام نویسی در مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته لیتوگرافی سفر میکند.فروردین ماه سال 1337، شرکت در نخستین بی ینال تهران.خرداد همان سال شرکت در بی ینال ونیز و پس از دو ماه اقامت در ایتالیا به ایران باز میگردد.در سال 1339، ضمن شرکت در دومین بی ینال تهران، موفق به دریافت جایزه اول هنرهای زیبا گردید.
در همین سال، شخصی علاقه مند به نقاشیهای سهراب، همه تابلوهایش را یکجا خرید تا مقدمات سفر سهراب به ژاپن فراهم شود.
مرداد این سال، سهراب به توکیو سفر میکند و درآنجا فنون حکاکی روی چوب را میاموزد.سهراب در یادداشتهای سفر ژاپن چنین مینویسد :
در آخرین روزهای اسفند سال 1339 به دهلی سفر میکند.پس از اقامتی دوهفته ای در هند به تهران باز میگردد.
در اواخر این سال، سهراب و خانواده اش به خانه ای در خیابان گیشا، خیابان بیست و چهارم نقل مکان میکند.
در همین سال در ساخت یک فیلم کوتاه تبلیغاتی انیمیشن، با فروغ فرخزاد همکاری نمود.
تیرماه سال 1341، فوت پدر سهراب.
تا سال 1343 تعدادی از آثار نقاشی سهراب در کشورهای ایران، فرانسه، سوئیس، فلسطین و برزیل به نمایش درآمد.فروردین سال 1343، سفر به هند و دیدار از دهلی و کشمیر و در راه بازگشت در پاکستان، بازدید از لاهور و پیشاور و در افغانستان، بازدید از کابل.در آبانماه این سال، پس از بازگشت به ایران طراحی صحنه یک نمایش به کارگردانی خانم خجسته کیا را انجام داد.
منظومه "صدای پای آب" در تابستان همین سال در روستای چنار آفریده میشود.
تا سال 1348 ضمن سفر به کشورهای آلمان، انگلیس، فرانسه، هلند، ایتالیا و اتریش، آثار نقاشی او در نمایشگاههای متعددی به نمایش درآمد.
سال 1349، سفر به آمریکا و اقامت در لانگ آیلند و پس از 7 ماه اقامت در نیویورک، به ایران باز میگردد.
سال 1351 برگذاری نمایشگاههای متعدد در پاریس و ایران.
تا سال 1357، چندین نمایشگاه از آثار نقاشی سهراب در سوئیس، مصر و یونان برگذار گردید.
سال 1358، آغاز ناراحتی جسمی و آشکار شدن علائم سرطان خون.
دیماه همان سال جهت درمان به انگلستان سفر میکند و اسفندماه به ایران باز میگردد.
سال 1359... اول اردیبهشت... ساعت 6 بعد ازظهر، بیمارستان پارس تهران ...
فردای آن روز با همراهی چند تن از اقوام و دوستش محمود فیلسوفی، صحن امامزاده سلطان علی، روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان مییزبان ابدی سهراب گردید.
آرامگاهش در ابتدا با قطعه آجر فیروزه ای رنگ مشخص بود و سپس سنگ نبشته ای از هنرمند معاصر، رضا مافی با قطعه شعری از سهراب جایگزین شد: